۱۴۰۰ تیر ۲۶, شنبه

ماهنامه سیاسی و مدنی قدرت حق شماره 14

 

ماهنامه سیاسی و مدنی

قدرت حق

نشریه مستقل هواداران حقوق بشر

 


ما هواداران مستقل حقوق بشر، خواهان احترام به حقوق ذاتی (حقوقی که در زمان زایش همراه ماست چون نفس کشیدن، دیدن، شنیدن، رشد، احساسات و ... ) و شهروندی (وظیفه جامعه برای امکان رشد حقوق ذاتی چون امنیت زندگی، رفاه، بهداشت، آموزش، پرورش و...) انسان ها هستیم.

 

برای آگاهی در زیر اهداف 17 گانه سند 2030 یونسکو را اعلام می کنیم

سند ۲۰۳۰ یونسکو  (ژانویه 2016)

سند مقدمه ای دارد مبنی بر این که رهبران و مردم جهان بر آن هستند که تا سال ۲۰۳۰، به فقر،گرسنگی ،خشونت، فساد، قاچاق و … پایان دهند و به سوی کرامت انسانی، صلح، عدالت، رعایت برابری، رفاه، مدیریت پایدار منابع طبیعی، گسترش بهداشت، تامین آب آشامیدنی برای همه، توانمندسازی زنان و دختران، محترم شمردن تنوع فرهنگی، حمایت از اقشار آسیب پذیر، مردم سالاری، بهبود محیط زیست، توسعه مناطق روستایی، توسعه آموزش های عمومی و فنی و حرفه ای، ترویج تفاهم، اشتغالزایی، و نظایر این ها حرکت کنند. سپس بر لزوم تلاش همه دولت ها برای رسیدن به اهداف توسعه ای ۲۰۳۰ تأکید شده است. هدف اول: پایان دادن به فقر در تمامی اشکال آن در همه جا

ریشه کنی فقر مطلق(فقر مطلق به درآمد روزانه کمتر از ۱٫۲۵ دلار اطلاق می شود)

نصف کردن تعداد فقرا

ایجاد نظام حمایتی از فقرا، سرمایه گذاری برای فقرزدایی و حق دسترسی فقرا به منابع

هدف دوم: پایان دادن به گرسنگی، دستیابی به امنیت غذایی و بهبود تغذیه و ترویج کشاورزی پایدار

تضمین دسترسی همه به ویژه نوزادان به غذای سالم و کافی و رفع سوء تغذیه

افزایش دوبرابری درآمد و بهره وری تولیدکنندگان کوچک کواد غذایی کوچک

تضمین نظام های پایدار تولید مواد غذایی و افزایش سرمایه گذاری در این حوزه از جمله تربیت کشاورز

– حفظ تنوع ژنتیکی دانه ها و گیاهان و حیوانات

 

بررسی اوضاع اقتصادی، سیاسی ایران

احمد حاجی قادر مرحومی

در پی عدم تدبیر دولت، ایران کشوری فقیر با وجود طلای سیاه

در این مرز و بوم روحانيوني حکومت می کنند که آن چنان سرسپرده و بی اعتنا به قدرت و اراده ملت مي باشند که به سادگی هرچه تمام تر در یکی از خیانت های بی شمارشان به این مرز و بوم اجازه دادند تا درياي كاسپين،این درياي با ارزش تقديم روسيه گردد و كم كم از نقشه خاک ما جدا بشود.


ايران داراي معادن سرشار است كه سرمايه داران خارجي معادن ها را غارت نمي كنند!

 ماجرا چيست!؟

در همين مملكت،‌خيلي ها در فقر و عدم بهداشت و محروميت از آب آشاميدني و پابرهنگي و ... در سطحي وسيع می باشند؟ ومهمتر از همه اینها این است که اکثر این مناطق پر از آسیب در حوزه های طلاي سياه(نفت)مي باشند.

 

فروش كليه در كدوم كشور پيشرفته براي امرار معاش صورت می گیرد؟ در ايران ،‌خيلي ها براي تامين زندگي شان ،‌كليه و حتي قرنيه چشم شان را فروخته اند و مي فروشند.

اگر در كشوري ،‌ پول مردم را سرمايه داران غربي به غارت مي برند ،‌ در ايران چه كساني اين كار را مي كنند ؟‌

آيا جز برخي صاحبان منصب؟!

در چنین شرایطی مردم ما در بدترين شرايط اقتصادي و رواني مي باشند و بي تفاوتي حکومت که دستشان به خون بی گناهانی  مثل زندانی های سیاسی آغشته است را نمي توانند تحمل كنند و در جابجاي ايران بر مي خيزند و مي خواهند به سمت جهانی حرکت کنند که دیگر وسیله اي براي قدرت پوچ دولت مردان مستکبرنباشند.

درنهايت از عوامل اصلي وضعيت ايران کنونی می توان به سیستم حکومتی و مدیریتی در ایران و رژیم تعلیم و تربیتی ایران و سیستم گزینشی در ایران و بی اهمیتی به تحقیق، پژوهش و افرادخلاق و کارآمد افراد منتقد و دلسوز نام برد.

ملت ستم ديده با به چالش كشيدن نظام جمهوري اسلامي ايران، خواهان زمینه برای حکومتی می باشند که جهان در زیر سایه آن در آرامش قرار گيرد و به هیچ ملتی ظلم نشود و مردم ايران با آرمان اقامه حقوق انساني خود به دنبال کلید خوردن ايراني بر پايه انسانيت و احترام به حقوق بشر مي باشند. 

دشمنان خاک ایران خارجی نیستند و بلکه داخلی هستند

روحانيون دشمنان خاك ايران مي باشند، تمام کسانی که به نحوی با تغيير و تحول اين آرمان های انساني ضربه می بينند از هیچ راهی برای سرنگونی و به زمین زدن اين حرکت مردمی كه در اوج گراني و سختي آغاز شده کوتاهی نمي كنند.

خواسته مردم بر پايه دوعامل محقق می شود یکی ایستادگی بر سر اصول انساني و دیگری رفاه اجتماعي و اعتبار است.

با توجه به عدم رعايت  ماده 1ماده 3 ماده 5 ماده 6 ماده 7 و ماده 8  و 18،19 ،20 ، 21 و 22،25،28 مفاد اعلامیه جهانی حقوق بشر توسط دولت جمهوری اسلامی ایران محکوم به اقدامات غیر قانونی می باشد.

 

 

حق آگاهی و اعتراض زن ایران

حلیمه حسن سوری

فراخوانی که از برابری خواهان می خواست که در مقابل وزارت کار اعتراض خود را به نابرابری، بی‌عدالتی و شرایط نامساعد زنان به‌ ویژه در بازار کار ایران اعلام کنند. اما نهایتا تجمع مسالمت آمیز زنان بار دیگر با خشونت شدید پلیس سرکوب شد.

برخورد شدید با فعالان زنان نشان داد که همچنان بحث حقوق زنان به عنوان یک مسأله امنیتی در نگاه مقامات جمهوری اسلامی باقی مانده است. فراخوان به هشت مارس امسال در حالی بود که پیشتر در ماههای پایانی سال اعتراضهای دختران انقلاب شکل گرفته بود. اعتراض مسالمت آمیز زنان به حجاب اجباری بازهم با خشونت پلیس همراه بود و درنهایت به بازداشت و دستگیری این دختران تبدیل شد.

برخوردهای مقامات امنیتی ایران با مسائل زنان اولین بار نیست که اتفاق می افتد، اما همزمان با هشت مارس امسال، آیت الله خامنه ای در سخنرانی عمومی خود در واکنش به حرکت اعتراضی برخی از زنان علیه حجاب اجباری، این اعتراض را حقیر و کوچک نامید و با اشاره تلویحی به دخترانی که به دختران خیابان انقلاب مشهور شدند و در یک حرکت نمادین با بستن روسری به چوب، به حجاب اجباری اعتراض کرده اند را حرکت دشمنان اسلام دانست. این اولین واکنش رهبر ایران به مسأله دختران انقلاب پس از این اتفاقات اخیر است.

به نظر می رسد واکنش به مسأله حجاب اجباری پیوند مشخصی با امنیتی کردن فعالیتهای زنان در ایران دارد. این واکنش به درستی نشان می دهد که مسأله اعتراض زنان به حجاب اجباری به یکی از دغدغه های دولت ایران تبدیل گشته است. ترس از فراگیری این اعتراضات و تبدیل آن به یک جنبش اعتراضی قدرتمند در حالی است که اعتراض زنان به حجاب اجباری همچنان ادامه دارد.

اما مسأله اینجاست که در حال حاضر در ایران پدیده اجتماعی در حال شکل گیری است که جامعه جوان ایران به طور عام و زنان را به طور خاص به شدت تحت تاثیر خود قرار داده است. تغییرات تدریجی که در بطن جامعه در جریان است. زنان که هم از لحاظ سنت و هم از لحاظ قانونی تحت فشار بیشتری هستند را بالطبع بیشتر از مردان تحت تاثیر قرار داده است و پتانسیل های نفهته در جامعه زنان را فعال کرده است. چرا که تغییر تدریجی در ساختار جامعه به درخواست برای تغییر در وضعیت زنان در جامعه منجر شده است.

واکنش آیت الله خامنه ای به مسأله حجاب اجباری و اعتراضات مربوط به آن و متصل کردن آن به عوامل خارجی نمی تواند ناشی از ناآگاهی رهبر ایران از تغییرات اجتماعی نهفته و به سرعت شکل گرفته در جامعه باشد، بلکه به نوعی نشان از انکار این مسأله و سرکوب شدیدتر آن از طریق اتصال آن به عوامل خارجی است.

سخنان آیت الله خامنه ای همزمان با سرکوب زنان برای هشت مارس، این فرصت را برای حاکمان دینی ایران فراهم می کند تا با ایستادگی در مقابل جهانی شدن مسأله حقوق زنان و تحت تاثیر قرار گرفتن زنان ایرانی از این رشد، در عین حال با تحمیل ایدئولوژی خود بتوانند بخش وسیعی از خواستهای زنان را انکار کنند. به همین دلیل است که آیت الله خامنه ای تأکید زیادی بر شریعت اسلام و اجرای آن دارد، این تنها راهی است که می توان حتی حرکت های مدنی زنان را در قبال برابری خواهی سرکوب کرد و از سوی دیگر با سرکوب و فشار، پوسته ایدئولوژیکی زن اسلامی را حفظ کرد

 با برخوردهای شدید و عکس العمل های رهبران مذهبی ایران، وضعیت زنان به مراتب تحت فشار بیشتری قرار خواهد گرفت، اما به همان نسبت مقاومت زنان در ایران هم بیشتر خواهد شد. اکنون راههای مقاومت جنبش زنان درایران به دلیل ارتباط قشر وسیعی از زنان به خصوص زنان نسل جوان با فضای مجازی، ماهیت فعالیت های آنان را متفاوت تر کرده است

درحال حاضر هر زن در ایران از طریق ارتباط با اینترنت، شبکه های مجازی و ارسال فیلم و عکس به یک کنشگر و عامل تغییر تبدیل شده است. این عوامل تغییر با اینکه به صورت خودآگاه با هم ارتباطی ندارند، اما به صورت ناخودآگاه هژمونی مقاومتی زنان علیه حجاب و مساله زن را در بافت اجتماعی و فضای کنونی جامعه تشکیل داده و همین اعدد و تکثر عوامل برای تغییرات این واکنش ها را در حکومت برانگیخته است.

به نظر می رسد در سالهای آینده چالش میان زنان و مردان مذهبی حکومت برای تغییر در الگوهای تحمیلی با شدت بیشتری ادامه پیدا کند و هر سال با الگوهای متفاوتی ظاهر شود، اما تفاوت آن با سالهای گذشته ظهور نسل جوان زنان و توسعه امکانات ارتباطی است.

آنچه که مسلم است اکنون جنبش زنان در ایران با پتانسیل های جدیدی روبه رو است که ظرفیت های متفاوت را در بدنه این جنبش ایجاد کرده است، گرچه همچنان با چالش  سرکوب و سیاسی شدن هر اعتراض اجتماعی به خصوص در مورد حجاب اجباری روبه رو است.

 تربیت نسل مهم ترین نقش زنان است. جامعه در این مسیر حساس باید پشتیبان و حمایت کننده زنان در عرصه اجتماع باشد

اما متاسفانه میبینیم که در ایران امروز، زنان با انگ بد حجاب و یا باعث تحریک شدن مردان از امور اجتماعی دور نگه داشته می شوند که مبادا آگاهی زنان بالا برود و این بالا رفتن آگاهی زنگ خطری برای قدرتمندان ایران است که باعث میشوند فرزندانی آگاه و دانش آموخته تربیت شوند که این خوشایند آنان نبوده  پس با حجاب و چادر و به جنگ با زن ایرانی میروند 

تا جایی که زن ایرانی آگاه مجبور به ترک وطن میشود 

تا بتواند برای فرزندانش سرزمینی امن و آرام بیابد

نمونه زن موفق ایرانی کم نیست

من فکر می کنم همه انوشه انصاری زن اول فضا نوردی ناسا را می شناسیم

زنی که با تکیه بر دانش و هوش سرشار جدا از ایرانی بودن باعث افتخار هر ایرانی است

و یا نابغه ریاضی پروفسور مریم میرزا خانی .

پریسا تبریز فارغ از فکر حجاب و تحریک شدن مردان اینک  شاهزاده امنیت گوگل است

و یا مینو اخترزند که به عنوان

 عضو هیئت رئیسه دانشگاه سودرتورن در استکهلم

مدیر عامل شرکت راه آهن سوئد (بان ورکت) (از فوریه ۲۰۰۸۸ تا ۲۰۱۰)

مدیر عامل شرکت تولید انرژی واتن فال

مدیرکل شورای استانی کار در شهر اوپسالا سوئد

کم نیستند زنانی ایرانی  باعث افتخار ایران و ایرانی هستند.

اما حکومت جمهوری اسلامی ایران بر این باور است ،که دریاچه ها را بد حجابی  زنان خشک می کند و با دستگیری و اعدام زنان و مادران سعی در به قهقرا کشیدن جامعه ایرانی می کند

چون حکومت میداند آگاهی زنان یعنی آگاهی جامعه و نابود شدن حکومت مذهبی ایران .

 

محدودیت زنان درجامعه

سحر حاجی قادر مرحومی

شاخص ترین حقی که بیش از 40 سال است از زنان گرفته شده حق انتخاب ظاهر و پوشش آنهاست. بنا به قانون حجاب اجباری که از سال 62 به تصویب رسید دختران از سن 7  سالگی یعنی زمانی که قرار است مدرسه را خانه دوم خود بنامند با حجاب اجباری روبرو می شوند و جدا از آن این پوشش ناخواسته در هر جایی که مکان عمومی محسوب می شود همراه آنهاست،  همراهی ناخواسته که زنان دخالتی در آن ندارند.در این سالها تعاریف دیگری از سوی جمهوری اسلامی ساخته شده که اگر زنان بر اساس آن پوشش خود  را رعایت نکنند متهم به بدحجابی می شوند. گشت های ارشاد و برخوردهای خشونت آمیز آنها، توقیف خودروهایی که به گفته آنها سرنشینان بدحجاب دارندو غیره...از جمله اقدامات این حکومت است. با این حال دختران خیابان انقلاب با در دست گرفتن شالهای سفید اعتراض خود را به حجاب اجباری از دی ماه 96 آغاز کردند. در این سال ها مقامات جمهوری اسلامی برخوردهای شدید امنیتی با دختران خیابان انقلاب داشتند. احکام سنگین برای مژگان کشاورز، منیره عربشاهی و یاسمن آریانی از جمله این نمونه هاست.

پست های مهم سیاسی  و وزارتخانه ها ی خالی از زنان : در تاریخ جمهوری اسلامی هیچ کاندیدای زنی نتوانسته است در انتخابات ریاست جمهوری حضور داشته باشد و صلاحیت همه ثبت نام کنندگان زن بدون اشاره به زن بودنشان توسط شورای نگهبان رد می شود. در  بندهای مختلف قانون اساسی جمهوری اسلامی  نظیر اصل 115 آمده است که ریاست جمهوری را تنها مختص رجال مذهبی و سیاسی می داند.

ممنوعیت انتخاب برخی رشته های دانشگاهی و نرخ بیکاری زنان:

تحصیلات دانشگاهی هم فراز و نشیب های زیادی برای زنان داشته و آنها هر سال به بهانه های مختلف از جمله سهمیه بندی، حذف رشته های دانشگاهی، بومی گزینی یا نبود فرصت اشتتغال برای انتخاب رشته با مشکلات جدیدی مواجه هستند.

محدودیت های تحصیلی دختران البته همواره به ممنوعیت شغلی برای آنها گره خورده و دلیل های مختلفی از قبیل عدم توانایی زنان تا مناسب نبودن شغل مورد نظر برای آنها مطرح است.مرزهای عقب گردی که جمهوری اسلامی به زنان تحمیل کرده حتی از درهای ورزشگاه ها هم گذشته و ممنوعیتی نانوشته در قانون که نه اجازه حضور تماشاگران مرد را در رقابت های زنان میدهد و نه زنان اجازه پیدا می کنند تا از حق خود برای نشستن در سکوهای ورزشی مانند استادیوم آزادی استفاده کنند. گاه به بهانه های اختلاط زن و مرد، به کار بردن لفظ های زشت و زننده از سوی مردان یا برهنگی بدن مردان.در کنار همه این ها در چند سالی که امکان حضور زنان در بازیهای بین المللی فراهم شده مشکل دیگری همپای تلاش آن ها شکل گرفته به نام اجازه همسر برای شرکت در مسابقات جهانی و خروج از کشور.

ناکامی زنان در موسیقی: موضوعاتی مانند ممنوعیت صدای زنان در موسیقی ایران، محدودیت برای روی صحنه رفتن نوازندگان زن، جرم بودن رقصیدن زنان و بسیاری دیگر که تا پیش از انقلاب 57 وجود نداشت. اما حالا مشکل بزرگی برای زنان است و نمونه هایی از حقوق پایمال شده آنهاست. هیچ آمار دقیقی وجود ندارد که در طی این سالها حکومت جمهوری اسلامی صدای چندین زن را به اجبار خاموش کرده است و چندین خواننده زن زیرزمینی با تمام این محدودیتها به فعالیت خودشان ادامه می دهند.

در مورد نوازندگان زن هم قوانین نانوشته  نقش زیادی دارند.

هم اکنون بسیاری از دختران همپای پسران در هنرستان و دانشکده موسیقی سال ها زمان صرف می کنند تا بتوانند تجربه نوازندگی در یک گروه کنسرت را داشته باشند اما اغلب در زمان اجرا حادثه برای زنان خبر نمی کند آن ها درست در روز اجرا یا از سن پایین کشیده می شوند یا با وجود تمام هماهنگی ها از حضورشان جلوگیری می شود.

ممنوعیت رقصیدن زنان هم جای خود دارد. بارها دخترانی که رقص خودشان را در شبکه های اجتماعی منتشر کردند با احکام قضایی روبرو شدند. یکی از مهمترین عواقب محرومیت ها و محدودیتها برای زنان تمایل آنها به مهاجرت و خروج از کشور است. نگاهی به آمارهای گذشته نشان می دهد که در ده سال گذشته تمایل زنان و دختران برای مهاجرت بیشتر شده است. آنها بیشتراز طریق ویزا، اقامت تحصیلی یا ازدواج با مردهای خارجی اقدام می کنند.

از محدودیت های  فرهنگی هم در جامعه نباید غافل شویم، از قبیل فردی، خانوادگی، اجتماعی گوش دختران و زنان ایرانی از کودکی با شعار دختر از خانه بیرون نمی رود یا زنان ضعیف هستند یا زن جنس حساس است و ده ها عبارات دیگر پر شده است که شنیدن این کلمات بر میزان باورمندی زنان از توانایی و استعدادشان تاثیر می گذارد، برخی الگوهای رفتاری و کلیشه های فرهنگی نادرست درباره دختران و زنان میان خانواده های ایرانی باعث ایجاد محدودیت در فعالیت های فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی ایشان شده است.

یارسان (اهل حق)

مصطفی حاجی قادر مرحومی

هفتهی گذشته هفتمین سالگرد خودسوزی اعتراضی نیکمرد طاهری، شهروند کُرد اهل صحنهی کرمانشاه، بود. مرگ او یکی از سه مورد خودسوزی پیروان آیین یاری (یارسان یا اهلحق) است که در خرداد و مرداد ۱۳۹۲ در همدان و تهران اتفاق افتاد. حسن رضوی، اهل روستای پل شکسته‌ی همدان، یک روز پیش از او در مقابل فرمانداری این شهر و محمد قنبری، اهل روستای قره‌داش قزوین، نزدیک به دو ماه بعد در اقدامی مشابه، این بار در مقابل ساختمان مجلس شورای اسلامی در تهران خود را به آتش کشیدند. این زنجیره‌ی خودسوزی‌های اعتراضی واکنشی مرگبار بود به تبعیض‌های قانونی علیه مردم یارسان و توهین به آداب و رسوم آنها که جرقه‌اش مشخصاً در اعتراض به تراشیدن اجباری سبیل یکی از پیروان آیین یاری در زندان همدان زده شد. عملی که با توجه به دستور مُهر بودن شارب نزد مردان یارسان توهین به باورمندان این آیین تلقی می‌شود. اما این تنها مورد از این‌گونه برخوردهای تبعیض‌‌آمیز قانونی و رفتارهای توهین‌آمیز سلیقه‌ای از طرف حکومت و مسئولان دولتی نسبت به پیروان این اقلیت دینی نیست و اعتراضاتی که به قیمت جان این سه تن تمام شد به این موارد محدود نمی‌شود.

یک سال بعد در فروردین ۱۳۹۳ یک جوان یارسان دیگر که دوره‌ی خدمت سربازی خود را در یکی از پادگان‌های سپاه پاسداران در استان کردستان می‌گذراند در اعتراض به توهین فرماندهان به مقدسات آیینی‌اش خودکشی کرد. حکمت صفری، اهل روستای قلعه زنجیر استان کرمانشاه، قبل از اقدام به خودکشی با خانواده‌ی خود تماس گرفته و آنها را در جریان تصمیم خود قرار داده بود.پیش از این نیز تراشیدن اجباری سبیل یک سرباز وظیفه‌ی تُرک یارسانِ اهل استان آذربایجان غربی در سال ۱۳۸۳ اعتراض گسترده‌ی اهالی روستای اوچ تپه قوشاچای میاندوآب را به دنبال داشت. گفته می‌شود در نتیجه‌ی درگیری شدید نیروی انتظامی با مردم این روستا حداقل ۹ تن از طرفین کشته شدند. تعداد زیادی از اهالی این روستای یارسان‌نشین بازداشت و برای ۵ نفر از آنها به اتهام «محاربه» حکم اعدام صادر شد. هرچند بعداً احکام یونس آقایان، عبدالله قاسم‌زاده، بخش‌علی محمدی و سهندعلی محمدی به حبس‌های طولانی مدت کاهش یافت اما مهدی قاسم‌زاده در اسفند ماه ۱۳۸۷ در زندان ارومیه اعدام شد.

همچنین در اردیبهشت ۱۳۸۶ درگیری مشابه‌ای در شهرک دره دریژ کرمانشاه اتفاق افتاد که به بازداشت تعداد زیادی از شهروندان کُرد یارسان در این روستای حاشیه‌ی شهر انجامید. مسئولان زندان در اولین اقدام دستور تراشیدن سبیل تعدادی از بازداشت‌شدگان را به قصد تنبیه آنها دادند. گروهی از مردم یارسان در اعتراض به این اقدام توهین‌آمیز در مقابل استانداری کرمانشاه تجمع کردند اما ده‌ها نفر از تجمع کنندگان بازداشت شدند. فردین حسینی، اهل صحنه‌ی کرمانشاه و ساکن هشتگرد البرز، یکی دیگر از شهروندان کرد یارسان است که به اتهام «قتل» امام جمعه‌ی هشتگرد بازداشت و پس از تحمل شکنجه‌های شدید به اعدام محکوم شد. او در رنج‌نامه‌ای که پیش از اعدام در بهمن ۱۳۹۴ نوشت، با رد اتهام قتل دلیل فشارها بر خود و خانواده‌اش را از مکتب اهل‌حق دانسته بود.

 یارسان، از ازل تا ابد هرچند آیین یاری آن‌گونه که امروز می‌شناسیم در قرن هفتم هجری توسط سلطان سهاک یا اسحاق در منطقهی پردیور هورامان (استان کرمانشاه) شکل گرفت اما یارسان آیین خود را از ازل موجود و تا ابد جاری می‌دانند. سیدخلیل عالی‌نژاد، از رهبران یارسان که در سال ۱۳۸۰ در شهر گوتنبرگ سوئد به قتل رسید، در مقدمه‌ی کتاب رسالهی یاری (عالی قلندر) دین یاری را آیین حقیقت و راه و رسمی مستقل می‌داند که «مهمترین رکن آن تجلی حضرت خاوندگار عالم در مظاهر گوناگون و ادوار مختلف است و همچنین تجلی فرشتگان بارگاه ربوبی در لباس انسان و ظهور در اجساد و اماکن پی در پی، طی این عقاید خداوند تا کنون تجلیات بی‌شمار داشته است، که هزار و یک جلوه از آنها در دفتر سرانجام معرفی شده است. هفتمین تجلی اعظم ذات حق در جهان هستی که به عبارتی هزار و یکمین تجلی نیز به حساب می‌آید، حضرت سلطان اسحاق برزنجه‌ای است که در قرن هفتم هجری در شهر زور ظاهر گردید و حقایق دین ازلی را که شامل عهد و میثاق ازلی حضرت حق و فرشتگان مقرب بوده است، به نام سرانجام یاری تدوین نموده . سرانجام کتاب مقدس اهل حق است.  ارکان دین یاری، آن‌گونه که در نامه‌ی سرانجام آمده و همواره از سوی یارسان بر آن تأکید می‌شود، چهار اصل پاکی، راستی، نیستی و رداست. جشن آیینی یارسان «خاوندگار» نام دارد و در پایان سه روز روزه‌ی موسوم به «مرنوی» در چله‌ی زمستان کُردی، برابر با ۲۵ آبان تا ۵ دی ماه شمسی، برگزار می‌شود. روزه‌ی دیگری نیز به نام «قوالطاسی» در بین برخی از خاندان‌های یارسان مرسوم است که به مدت سه روز به فاصله کوتاهی از روزه‌ی مرنوی برگزار می‌شود و روز پایانی آن «عید یاران» است. بسیاری از پژوهشگران ریشه‌ی آیین یاری را ادیان و باورهای پیشین در ایران و کردستان همچون آیین‌های مهرپرستی، زرتشتی، مانوی، مزدکی و می‌دانند.

علی نظری جلالوند در مقاله‌ی «نگاهی تاریخی به پیدایش دین یاری» این نوع نگاه تاریخی را تأیید می‌کند: «پیش از پیدایش آیین یاری نیز ــ با این نام و نشان و ویژگی‌هایی که دارد آیین‌های دیگری در سرزمین ما وجود داشته‌اند که در واقع هر کدام بستری برای ظهور دین یاری می‌توانند به شمار آیند. در متون مقدس یارسان هم علاوه بر توجه به جنبه‌های عرفانی و باطنی دین احیای آیین‌های گذشته‌ی ایرانی مدنظر بوده است.»

 آیین یاری در قرن هفتم هجری توسط سلطان سهاک یا اسحاق در منطقه‌ی پردیور هورامان (استان کرمانشاه) شکل گرفت

اما یارسان آیین خود را از ازل موجود و تا ابد جاری می‌دانند.

وی در ادامه به دو بیت شعر از دفاتر یارسان اشاره می‌کند: «کلام دوره‌ی بهلول ماهی در این مورد صراحت دارد که: هَنی مَگیلین یَک یَکِ شاران، تا زنده کَرین آیینِ ایران. یعنی: هنوز هم یکایک شهرها را می‌گردیم تا آیین ایرانی را زنده کنیم. در کلام دوره‌ی بابا سرهنگ هم آمده است: چَنی ایرمانان مَگیلیم هَردان، مَکوشِم پَری آیینِ کُردان. یعنی: با یاران خود، سرزمین‌ها را می‌گردیم و برای حفظ آیین مردم کُرد می‌کوشیم.»

همچنین می‌توان وجوه اشتراکی میان اهل حق و ادیان ابراهیمی «اسلام، مسیحی و یهودی» یافت. در این میان، یارسان ارادت خاصی نسبت به علی ابن ابیطالب دارند و او را دارای ذات خدایی و یکی از جلوه‌های واقعی حضرت حق می‌دانند. شاید به همین دلیل است که گاهی یارسان به اشتباه با «شیعیان غالی» یا «دراویش» یکی انگاشته می‌شود یا از روی ناآگاهی یا سوءنیت با نام‌هایی مثل «علیاللهی» و «شیطانپرست» از آنها یاد می‌کنند. مقایسه‌ها و نام‌هایی که نه تنها مورد پسند خود آنها نیست بلکه تصویر نادرستی از پیروان آن در جامعه رواج می‌دهد. به نظر می‌رسد که وجوه اشتراک عرفانی، قائل بودن ذات خدایی برای علی بن ابیطالب و لعن نکردن شیطان در این آیین دلیل چنین مقایسه و نام‌گذاری‌های اشتباهی بوده است.جغرافیای زیست یارسان زمانی در امتداد زاگرس از لرستان تا آذربایجان بوده است، اما امروز مردم یارسان بیشتر در استان‌های کرمانشاه، لرستان، همدان، کردستان، آذربایجان، قزوین، البرز، تهران، گیلان، مازندران و پراکنده‌اند.

در این بین شهرهای کرند و صحنه در استان کرمانشاه به عنوان مراکز اصلی یارسان شناخته می‌شوند. تخمین جمعیت پیروان این آیین اما کار آسانی نیست و در منابع مختلف از یک تا سه میلیون نفر در ایران سخن گفته‌اند. گروه دیگری از یارسان نیز که با نام «کاکه‌ای» شناخته می‌شوند در اقلیم کردستان و عراق زندگی می‌کنند. زبان متون دینی یارسان کُردی گورانی است و اکثریت پیروان آن کُرد هستند اما جمعیت‌های متمرکز و پراکنده‌ای از ترک‌ها و فارس‌های اهل حق در آذربایجان و دیگر نقاط ایران هم وجود دارند.

ادامه دارد

کودک و خیابان بخش3

اکبر قبادی چقاکبودی

« حتی او برای این که صورت مساله را پاک کند از روانشناس مرکز خواسته است تا گواهی صادر کند که براساس آن این دختر به دلیل داشتن عقب ماندگی ذهنی توهم داشته و صحبت‌هایش واقعی نیست؛ پیشنهادی که روانشناس مرکز از انجام آن خودداری کرده است. این در حالی است که به گفته این مددکار ث. تنها ۲۰ درصد معلولیت ذهنی دارد و به راحتی می‌تواند یک زندگی را با حمایت‌های دور اداره کند و صحبت‌های او خلاف واقع نیست.

تنبیه بدنی نه! اذیت بازرسی سازمان بهزیستی به محض اینکه از ماجرا مطلع شده از مسئولان مرکز خواسته که هرچه سریع‌تر گزارش پزشکی قانونی را ارسال کنند، با این حال مدیر مرکز همچنان از این کار جلوگیری می‌کند و مصمم است صورت مساله را پاک کند.

اگرچه سازمان بهزیستی با جدیت تمام انواع مراقبت‌های لازم را در دستور کار دارد اما متأسفانه اخبار مشابهی از مراکز دیگر هم به گوش می‌رسد. در یکی از مراکز نگهداری معلولان ذهنی که دختران ۳۰ تا ۳۵ ساله هم در بینشان هست، علیرغم تذکرات مکرر سازمان بهزیستی، دختر جوانی که می‌گوید خانواده ندارد و مجهول‌الهویه است و چون جایی برای رفتن ندارد اینجا مانده، اعتراف می کند که یکی از مسئولان مرکز و دو نفر از پرسنل آن‌ها را «اذیت» می‌کنند. در پاسخ به این پرسش که «چطور اذیتی» تنها می‌گوید: «وسایلی که خیرین برای ما می‌آورند به ما نمی‌دهند. بعد برای اینکه آن‌ها را بگیریم شرط‌هایی برای ما می‌گذارند

وقتی از او می‌پرسم بچه‌ها شرط‌ها را اغلب قبول می‌کنند یا نه می‌گوید: دختران معلول ذهنی و جسمی، مثل هر آدم دیگری نیازهایی دارند. طبیعی است که خیلی از پیشنهادها را سریع قبول کنند.کسانی که به نحوی از این مرکز بیرون آمده‌اند هم روایت مشابهی دارند. ش. کودک ۱۲ ساله‌ای که به فروش مواد مخدر مشغول است، ‌در پاسخ به اینکه چرا در مراکز نگهداری نمی‌ماند می‌گوید: «اذیت می‌کنند.» و وقتی از او می‌پرسی: «یعنی چه‌جور اذیتی؟ تنبیه بدنی؟» پاسخ می‌دهد: «تنبیه بدنی نه. اذیت…»یکی هم زیاد است مدیرکل پیشین اداره کودکان بی سرپرست و رئیس کنونی مؤسسه خیریه فرهاد که در زمینه زنان بی‌سرپرست مبتلا به سرطان فعالیت می‌کند در پاسخ به اینکه این اتفاقات چه اندازه صحت دارد و به چه میزان رخ می‌دهد می‌گوید: فرض کنید مثلا هزار مرکز داریم و در هر مرکزی ۲۰نفر ممکن است همکاری کنند.اگر خدای نکرده یک درصد از این ۲۰ هزار نفر مشکل داشته باشند چون جامعه آماری ما بالاست به تعداد زیادی می‌رسیم.نبی‌الله عشقی ثانی تأکید می‌کند: البته این استدلال که ۱۰ هزار بچه را نگه می‌داریم و دو تا بچه ما این طور شده پذیرفتنی نیست. یکی هم زیاد است. یک مرکز نمی تواند بگوید مواظب ۶۰ نفر بودم و یکی از دستم رفت چون نسبت به همه مسئولیت دارد.

وی تصریح می‌کند: البته باید پیشینه این افراد را هم در نظر بگیریم. من بچه ای را داشتم که توسط پدرش مورد آزار جنسی قرار می گرفت و ناپدری با او رابطه مکرر داشته و عمو و دیگران هم از او سوء استفاده می‌کردند. چنین فردی فرق می کند با کسی که در یک خانواده سالم اجتماعی زندگی می کند.عشقی می‌گوید: البته باید از تلاش‌های شبانه‌روزی کارکنان خانه‌های کودکان و نوجوانان که یکی از مشکل‌ترین مسئولیت‌های مراقبتی و تربیتی ما را بر عهده دارند، سپاسگزاری کرد. سخت‌ترین کار در بهزیستی اداره کردن مراکز مراقبت است و سخت ترین کار مراقبت از بچه هایی است که خانواده ای ندارند. این اتفاقات می افتد و مسئولان هم شرعا هم قانونا مکلفند همه دقت ها را به عمل بیاورند، بچه ها را آموزش بدهند، به مربیان و کارکنان هم آموزش بدهند و به طور مستمر و پیوسته باید مراقب آنها باشند.مدیرکل پیشین اداره کودکان بی سرپرست درباره مراقبت‌های لازم برای پیشگیری از اتفاقاتی همچون تعرض به ث. می‌گوید: بسیاری از آزارهای جنسی در جامعه ما متاسفانه ابتدا از بستگان شروع شده است. حال مرکزی داریم برای بچه‌هایی که از نظر ذهنی و جسمی دچار معلولیت هستند. برای مثال فردی را داریم که ضریب هوشی معادل کودک هفت ساله را دارد.چنین فردی که شرایط جسمی دختر بالغ را دارد اصلا تشخیص نمی دهد و تصورش بازی است. اما طرف دیگر ممکن است بخواهد سوء استفاده کند.عشقی تصریح می‌کند: مسلما در مرحله اول انتخاب کارکنان کنترل ها باید مستمرا اتفاق بیفتد و نظارت بر عملکرد کارکنان باید سالانه و حتی ۶ ماه یک بار باشد. باید منظم کلاس های آموزشی گذاشته شود و این مراقبت کردن چیزی نیست که یک بار انجام بدهید و تمام بشود.وی در تأیید این اتفاق می‌گوید: مطالعات نشان می دهد آسیب‌ها اغلب توسط افرادی همچون نگهبان، باغبان، خدمه، تمیزکار و مسئول تأسیسات رخ می‌دهد. افرادی که خودشان هم از تحصیلات پایین تری برخوردار هستند و خودشان هم ارتباطات منظم اجتماعی ندارد و بالاخره تمایلات ممکن است آن‌ها را تشجیع کند یا شرایط مساعدی پیش بیاید که به سمت یکی از این بچه ها گرایش پیدا کند و خدای ناکرده اتفاقات بدی بیفتد. خانه بخت دختران پرورشگاهی سیاه است آزار و اذیت داخل مرکز پایان تلخی‌های زندگی این دختران نیست. م. که اکنون چند سال است از مرکز بیرون آمده می‌گوید: وقتی از مرکز بیرون آمدیم، برای چند نفرمان خانه گرفتند تا بعد که ازدواج کردیم به خانه و زندگی خودمان برویم. مدتها گذشت و سرانجام مجبور شدیم باور کنیم که کسی با شرایط ما با ما ازدواج نمی‌کند. هر ۵ نفری که با هم بودیم روابط دوستانه‌ای داشتیم، ‌اما موفق به ازدواج نشدیم.

ادعای م. در فعالیت‌های پژوهشی هم تأیید شده است. در یک پژوهش سه ساله روی دخترانی که از مراکز بیرون آمده‌اند همه دخترانی که در پرورشگاه بزرگ شده بودند و بعد ازدواج کرده بودند ازدواجشان به طلاق منتهی شد و آن‌ها که بچه‌دار شده بودند شرایطشان سخت‌تر هم می‌شد.در بخشی از گفتگوهای نقل شده در این پژوهش آمده که یکی از دلایل نگاه منفی این دختران به مردان بوده است: اغلب دختران با توجه به آنکه از مراکز بیرون نمی‌آمدند با مردی مراوده نداشتند. مرد را موجود بی‌رحمی مثل پدرشان که آن‌ها را رها کرده می‌دیدند و اگر هم او را به یاد نداشتند تنها مردی که می‌دیدند پیرمرد بداخلاق و زمختی بود که باغچه‌ها را آب می‌داد. به همین دلیل از مردان بیزار بودند و بعد از ازدواج هم روش برخورد با شوهر را نمی‌دانستند.مدیرکل پیشین اداره کودکان بی سرپرست در این باره می‌گوید: کسانی که در این مراکز زندگی می‌کنند به دلایل مختلف شرایط متفاوتی داشته‌اند. یکی یک سال اینجا بوده و دیگری ۲۰ سال. از سوی دیگر مربی‌ها ۲۴ ساعته عوض می‌شوند و هرکدام ویژگی خودشان را دارند و این تفاوت ویژگی های این افراد هم روی این بچه ها اثر می گذارد.عشقی تأکید می‌کند: بعضی از بچه ها قبل از اینکه وارد بهزیستی شوند توسط مادر پدر و بستگان شکنجه شده‌اند یا حداقل تربیت خوبی نشده اند. وقتی ۱۵ نفر با شرایط بسیار متفاوت و ویژگی های آسیب پذیری کنار همدیگر زندگی می کنند خواه ناخواه روی هم اثرهای منفی می گذراند همچنان که اثر مثبت هم می گذارند.وی درباره شریط ازدواج آن‌ها نیز توضیح می‌دهد: الان یکی از چالش های بزرگ جامعه ما چیست؟ متاسفانه ازدواج بسیار پایین است تعداد بسیار زیادی دختر داریم که سن ازدواج را پشت سر گذاشته اند عدد میلیونی است و به ۳۰ سال رسیده‌اند و هنوز با خانواده زندگی می کنند. وقتی دختری می‌خواهد ازدواج کند خانواده‌ای وجود دارد که از نظر اقتصادی، آموزش آداب اجتماعی و از دیگر ابعاد به عنوان حامی دختر خودش را نشان می دهد. اما در مراکز، این چگونه اتفاق می افتد؟ البته مدیران مرکز و مددکاران اجتماعی مداخله می‌کنند و قواعد و اصول را یادآوری می کنند ولی یادمان باشد هیچ روان شناس و کارکرد دیگر اداری نقش مادر را نمی تواند اجرا کند.عشقی تصریح می‌کند: سؤال دیگری که پیش می آید این است که چه کسانی با این بچه ها ازدواج می کنند؟ مسلماً خیلی از آقایان به دلایل مختلف ممکن است تمایلی به ازدواج با یک دختر خانمی که در خانه کودکان زندگی کرده اند نداشته باشند اگر چه این دختران سالم و با محبت و زیبا هستند و اگرچه آداب را می دانند و تحت حمایت هستند.

وی ادامه می‌دهد: سرانجام آنکه پس از ازدواج هم اغلب دختران در برهه‌های مختلف از مشاوره و حمایت مادر و خانواده خود برخوردارند. با همه این‌ها تعداد طلاق هایمان فوق العاده زیاد است. آمار رسمی بالای ۲۵ درصد است و بسیاری از جدایی ها در دو سه سال اول رخ می‌دهد. پس اول باید واقعیت های موجود در جامعه را ببینیم بعد حق داریم از خانه کودکان و نوجوانان و کسی که در آنجا زندگی می کند چه میزان انتظار داشته باشیم که بتوانند زندگی خوب و پایداری داشته باشند.به جرأت می‌توان اکثریت قریب به اتفاق کارکنان مراکز وابسته به بهزیستی، از مدیران و مددکاران گرفته تا نیروهای اداری و خدماتی را از زمره کسانی دانست که عمر خود را برای خدمت به بی‌پناه‌ترین مردمان این سرزمین گذرانده‌اند. کسانی که به جای شغل ساده و ثابت پشت میز با ارباب رجوع شیک و اتوکشیده، کار سخت و پرمسئولیت نگهداری از کسانی را برگزیده‌اند که حتی خانواده‌شان نیز از نگهداری آن‌ها شانه خالی کرده‌است.

علیرغم این همه گاه رخدادهای کم‌شماری همچون سرگذشت ث. این کارنامه‌ درخشان را لکه‌دار می‌کند و از این روست که اهمیت کنترل،‌ بازرسی، دقت در فرایند انتخاب کارکنان و آموزش و مراقبت مستمر آنان دوچندان می‌شود

 

چرا خشونت در جامعه

احمد حاجی قادر مرحومی

حق طلاق، حضانت، سفر، تحصیل، اشتغال، ازدواج دوم و ده‌ها حقوق دیگر، اهرم‌هایی قانونی- شرعی در مناسبات قدرت در خانواده‌های ایرانی هستند. حقوقی که به مدد عرف و فرهنگ، خشونت خانگی را از امری مذموم به امری مرسوم مبدل می‌کنند.

اثری هنری در نمایشگاه روز جهانی منع خشونت علیه زنان در موزه زنان شهر بن

دو سال قبل، شکنجه خانگی و سه هفته‌ای زن جوانی در مشهد به نام اعظم و دو دختر خردسال، افکار عمومی را تکان داد. شوهر اعظم او را در صندوق آهنی داغ کرده و سوزانده بود. پزشکی قانونی تایید کرد که زن دچار۲۷مورد سوختگی، شکستگی بینی و پارگی رگ چشم است. شوهر اعظم، معقد او را با چاقو پاره کرده، فک و سه دندان دختر اول راشکسته و گلوی دختر دوم را هم تا آستانه خفگی فشار داده بود.

ماجرا تنها با کنجکاوی همسایه‌ای برملا شد که صدای ناله‌‌ها را شنید  و به پلیس خبر داد. اعظم وفرزندانش را به سازمان بهزیستی سپردند و مرد چندی بعد به ۱۵ سال و شش ماه حبس محکوم شد. او پس از دستگیری می‌توانست با وثیقه آزاد شود اما با تلاش وکلای اعظم بود که پرونده از دادگاه کیفری به دادگاه جنایی انتقال یافت. مرضیه محبی، وکیل مدافع اعظم گفته بود موکل‌اش به خاطر نبود نهاد اجتماعی و حمایتی، شکنجه‌ها را تحمل می‌کردبسیاری از موارد خشونت خانگی در ایران مکتوم می‌مانند؛ شاید به این دلیل که قهر و دعوا "نمک زندگی زناشویی" است و کتک‌کاری، فحش دادن، فریاد زدن، شکستن اشیای خانه، به هم زدن سفره یا کوبیدن در، امری داخلی و خصوصی. عرف و فرهنگ مردسالار نیز در غیاب قوانین بازدارنده، به کمک همسر، پدر، برادر و حتی فرزندان پسر می‌آیند تا خشونت‌های اقتصادی، فیزیکی، روانی یا جنسی عادی ‌سازی شوند. در عین حال بسیاری از زنان نیز از تحقیر و توهین همسر، احساس سرافکندگی می‌کنند و رنج بردن در سکوت رابه آشکارسازی خشونت ترجیح می‌دهند.

نص قانون، نص شرع اصول دوم، بیستم، بیست و یکم و بیست و دوم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، کرامت مرد و زن، یکسان بودن حقوق انسانی هر دو و مصونیت هر یک از آنها از تعرض جانی، شغلی یا حیثیتی را تضمین کرده‌اند. زنان اما نه تنها در قوانین اداری، استخدامی، آموزشی به حاشیه رانده می‌شوند، بلکه در عرصه خانواده نیز که کیان و کانون اصلی آنها نامیده می‌شود، زیرچتر قانون نیستند.در قانون مدنی ایران، زن حق ترک خانه مشترک را ندارد مگر خطر جانی یا شرافتی را با شاهد صالح در دادگاه ثابت کند. ماده ۱۱۰۵ همین قانون، ریاست خانواده را از "خصایص انحصاری" مرد می‌داند. ماده ۱۱۰۸ تاکید می‌کند که اگر زن از ادای وظایف در برابر شوهر خودداری کند، نفقه به او تعلق نمی‌گیرد. حق تمکین جنسی، در فقه اسلامی، حق مسلم شوهر بر زن است و زن بدون عذر شرعی نمی‌تواند مانع نزدیکی شوهر شود. آیه ۲۲۳ سوره بقره، زنان را کشتزار مردان می‌نامد. ماده ۱۱۱۴قانون مدنی مقرر می‌کند که زن باید در خانه‌ای ساکن شود که شوهر تعیین می‌کند مگر پیشاپیش حق انتخاب مسکن را گرفته باشد.

در قوانین فعلی هیچ سازوکاری برای محافظت از زن خشونت‌دیده یا تهدید‌شده وجود ندارد. در بسیاری موارد، زنی که کتک یا چاقو خورده، حتی پس از شکایت به مراجع مربوطه یا درمان، مجبور است به همان خانه‌ای باز ‌گردد که عامل خشونت در آن است. شهیندخت مولاوردی، معاون سابق روحانی در امور زنان و خانواده و دستیار کنونی او در امور حقوق شهروندی می‌گوید خشونت علیه زنان باید مسئولیتی همگانی تلقی و پیش از وقوع پیگیری شود: «پیش از این چهاردیواری اختیاری تلقی می‌شد و همین دیدگاه مقابله با خشونت علیه زنان را مشکل می‌‌کرد

امنیت زنان؛ تامین یا تعلیق؟ لایحه منع خشونت علیه زنان دو سال است روی میز رئیس قوه قضاییه خاک می‌خورد. مهم‌ترین موضوع این لایحه، ماده سوم آن است که به شکلی بی‌سابقه در قوانین ایران، خشونت علیه زنان را در قالبی حقوقی تعریف و جرم انگاری کرده است: «هیچکس حق ندارد در روابط خانوادگی، اماکن خصوصی، عمومی یا دولتی به قصد آسیب علیه زنان مرتکب خشونت شود و در صورت ارتکاب، مطابق احکام این قانون مجازات می‌شودلایحه یاد شده، در پنج فصل و یکصد ماده اشکال خشونت اعم از جسمی، روانی و عاطفی، کلامی، جنسی و جنسیتی، اقتصادی، خانوادگی را دسته‌بندی کرده و به دنبال تبیین ساز و کارهایی برای پیگرد و پیگیری حقوقی خشونت علیه زنان است.این لایحه در دولت دهم و دوران ریاست جمهوری احمدی‌نژاد به مجلس ارائه شد اما کمیسیون لوایح مجلس نهم، به بخش قضایی آن ایراد گرفت و آن را از دستور رسیدگی خارج کرد. لایحه‌ در چند سال گذشته چم‌وخم ‌های اداری و حقوقی زیادی را طی کرد تا به مرحله تدوین نهایی و ارائه به مجلس دهم رسید.

قوه قضاییه ۴۱ ماده از ۹۲ ماده این لایحه را تحت عنوان "همپوشانی با مواد قانون مجازات اسلامی و آیین دادرسی" حذف کرده است. لایحه در عین حال در اولویت قوه قضایی نیست و بلاتکلیف مانده تا آنجا که زنان نماینده از علی لاریجانی، رئیس مجلس تقاضا کرده‌اند برادرش را به بررسی این لایحه ترغیب کند. فراکسیون زنان مجلس دهم پیوسته توضیح می‌دهد که هدف این لایحه، جهت‌گیری به نفع زنان نیست، بلکه فرهنگ‌سازی به نفع بنیان خانواده و کودکان است. طیبه سیاوشی، عضو کمیسیون فرهنگی و فراکسیون زنان مجلس می‌گوید: «همه مراجع مربوطه در باره لایحه نظر داده‌اند به غیر از رئیس قوه قضاییه خلاء آماری

 ایران یکی از شش کشور جهان است که هنوز کنوانسیون رفع تبعیض علیه زنان را امضا نکرده اما به خاطر تعهداتش در سایر کنوانسیون‌های بین‌الملی، موظف است برای جلوگیری از خشونت علیه زنان اقداماتی را انجام دهد. آماری رسمی و در سطح کلان از میزان خشونت خانگی در ایران وجود ندارد، به ویژه آن که تنها یک سوم موارد خشونت خانگی به پلیس منتقل می‌شود. داده‌های مربوط به این حوزه، عمدتا بر تحقیقات دانشگاهی و پروژه‌های مطالعات اجتماعی متکی است. نتیجه پژوهشی در سال ۱۳۸۳ در ۲۸ استان نشان می‌دهد که ۶۶درصد زنان ایرانی دستکم یک مرتبه مورد خشونت قرار گرفته‌اند. این پژوهش تحت عنوان "طرح ملی بررسی اشکال خشونت خانگی علیه زنان" انجام گرفت اما ۳۲ جلد کتاب ناشی از این تحقیق ناپدید شدند. شهیندخت مولاوردی، معاون وقت روحانی در سال ۱۳۹۳ اعلام کرد که هیچ نسخه‌ای از نتایج حاصل از این طرح در وزارت کشور وجود ندارد.

سازمان بهزیستی می‌گوید ۲۷درصد زنان ۱۹ تا ۴۹ ساله در ایران مورد خشونت همسران خود قرار می‌گیرند و پزشکی قانونی اعلام می‌کند که ۹۰ درصد خشونت‌های خانگی علیه زنان روی می‌دهد. طبق گزارش‌های پزشکی قانونی، تعداد معاینه‌های مربوط به درگیری با موضوع همسر آزاری طی کمتر از یک دهه نزدیک به ۵۰ درصد افزایش داشته و در سال ۹۵ به ۷۷ هزار و ۲۸۰ مورد در سراسر ایران رسیده است.

مشاوره در قم: نیروهای تندرو و روحانیان سنتی از مخالفان لایحه منع خشونت علیه زنان هستند اما مقاومت‌ تنها مختص مردان نیست.  زهرا آیت‌ اللهی، رئیس شورای فرهنگی اجتماعی زنان در دی ماه ۱۳۹۶ در یادداشتی هشدار داد که دفاع زیادی از زنان، جایگاه ریاستی مردان را تنزل می‌دهد و زن‌ها را ایرادی و نازپروده می‌کند.

او در این یادداشت نوشت که آموزه‌های اسلام در سپردن امور به مردان از هر قانون دیگر بهتر است و توضیح داد که پدر، همسر، برادر، پدربزرگ، پدر همسر و محارمی هستند که قدرت حمایت و دفاع از زن را دارند.اواخر مهر۹۷ قوه قضاییه "لایحه تامین امنیت زان در برابر خشونت" را به جای آنکه به مجلس ارائه کند،به قم فرستاد. گفته‌اند که این اقدام برای مشورت و نظرخواهی است اما روشن نیست چه کسانی در قم، متولی لوایح مربوط به زنان هستند. معصومه ابتکار، معاون روحانی در امور زنان و خانواده می‌گوید بدون ذکر جزییات، از مراکزی در قم گفته که در باره زنان وخانواده فعالیت می‌کنند و طرف مشورت قوه قضاییه هستندخشونت سیستماتیکی که زنان شهری در کنترل پوشش و رفتارشان در محیط کار، تحصیل و کوچه و خیابان تحمل می‌کنند، جنبه‌ای عام و نهادی یافته و خیال متولیان از تداوم آن راحت است.

به نظر می‌رسد احساس خطر از لایحه منع خشونت علیه زنان در جرم انگاری موضوع  باشد.

طیبه سیاوشی، عضو فراکسیون زنان مجلس می‌گوید تلاش کرده‌اند تمام "قدرت و چربی" لایحه را بگیرند و ابراز نگرانی از آسیب دیدن بنیان‌های خانواده را می‌شنویم.زهرا آیت‌اللهی در مسند ریاست شورای فرهنگی اجتماعی زنان، بیم خودش از "مصلحت خانواده" و "جایگاه مردان" را پنهان نکرده اما رئیس قوه قضاییه، هیچ توضیحی پیرامون بلاتکلیف ماندن این لایحه نداده است. هادی قائمی مدیر کمپین حقوق بشر ایران می‌گوید: «دولتی که ظرف سه ماه افراد را بازداشت، محکوم و اعدام می‌کند، هنوز با گذشت هفت سال نتوانسته قانونی را برای حفظ جان زنان و حفاظت آنان در برابر خشونت تصویب کند

 

از خاطرات یک دختر ایزدی

حلیمه حسن سوری

گزارش دختر ایزدی‌ای که در موصل از سوی یک داعشی شکنجه شدە بود، در آلمان دوبارە با وی برخورد کرد

این داستان سرگذشت دختری ایزدی بە نام اشواق است کە در زمان حملە ترورریستهای داعش بە شنگال بە اسارت آنها در آمد کە کمتر کسی آن را باور می کند، اما این داستان واقعیت دارد و قهرمان آن نیز اکنون زندە است.

اشواق کە دختری زیبا و اعتماد بە نفس است، با زبان کوردی و با لهجە منطقە خودشان حرف می زند و اکنون بە زبان آلمانی نیز صحبت می‌کند و در زمان اسارت نیز زبان عربی را یاد گرفتە است. اما وی می‌گوید “این زبان را دوست ندارم و اصلا نمی‌خواهم آن را بشنوم و با آن تکلم کنم.”این دختر ١٥ سالە پس از آنکە بە اسارت تروریستهای داعش درآمد، پس از ١٠ ماه توانست خود را نجات دهد و بە مناطق تحت کنترل نیروهای پیشمرگە برساند و سرانجام بخشی از خانوادەاش را پیدا کرد. وی پس از مدتی همراه با مادر و یکی از برادرانش بە آلمان پناهندە شدە و در یکی از کمپهای شهر اشتوتگارت آلمان مستقر می‌شوند.

تا اینجا داستان عادی بە نظر می‌رسد، اما اشواق پس از سە سال در شهر اشتوتگارت آلمان (ابوهمام) تروریست داعشی را کە چند سال پیش در شهر موصل اشواق را در مقابل ١٠٠ دلار خریدە و طی دە ماهی کە نزد وی بودە مدام شکنجە شدە بود، می‌بیند. اکنون این تروریست در آلمان نە تنها خود را مخفی نمی‌کند بلکە بە شیوەهای مختلف مزاحم اشواق می‌شود.

اشواق پس از آنکە پلیس آلمان هیچ واکنشی بە سخنان وی نشان نمی‌دهد و آن تروریست مدام مزاحم وی می‌شود، تصمیم میگیرد کە بە کوردستان بازگردد.

پدر اشواق نمونە پدری استوارحاجی حمید تعلو، متولد ١٩٦٥ میلادی معروف بە (پدر سعد) اما من منبعد در این گزارش بە عنوان (پدر اشواق) از وی نام می‌برم

.پدر اشواق سیگاری را روشن و شروع بە سخن می‌کند، صورتش در میان دود ناشی از سیگار کمرنگ می‌شود بە سختی دیدە می‌شود، چهرەاش در قیاس با سنش خیلی پیرتر نشان می‌دهد. خوب مردی کە ٥ پسر و یک دخترش هنوز در اسارت داعش هستند و خانوادە دو خواهر و دو برادرش سرنوشتشان نامعلوم است، دیگر چطور بتواند سخن بگوید!

روزی که داعش آمدپیش از حملە داعش در روز (3\8\2014) بە شنگال، منزل اشواق در مجتمع خانەسور واقع در شمال شنگال قرار داشت، خانەسور بزرگترین شهرک شنگال محسوب می‌شود کە آن زمان بیش از ٣ هزار خانوادە در آن زندگی می‌کردند. تنها پدر اشواق کە دو زن داشت ٢٨ نفر جمعیت داشتند کە شامل ١٢ برادر و ١١ خواهر بودند. پدر اشواق می‌گوید کە داعشیها کە ما را محاصرە کردند، دیگر راه فراری نبود، تمامی عربهای مسلمان منطقە با ‌‌آنها بیعت کردند و بە ما حملە کردند.

آنها پیشتر با ما مانند خواهر و برادر بودند، اما با مردم نامرد چە می توان کرد؟

وی در ادامە می گوید خانوادە ما شامل ٧٧ نفر بود کە آمادە شدە بودیم تا از آن منطقە برویم، اما افراد مسلح داعش با عربهای منطقە ما را محاصرە و ابتدا از ما خواستند کە مسلمان شویم و من در جواب گفتم ما آیین خود را داریم و مرجع دینی خود را داریم و باید با آنها سخن بگویید.وی در ادامە گفت کە آنها از من خواستند تا از ایزدیهایی کە بە کوهستان شنگال رفتەاند درخواست کنم برگشتە و مذاکرە کنیم، پس از آنکە آنها رفتند، ما خواستیم فرار کنیم اما مسلمانهای منطقە ما را گزارش دادە و آنها آمدند و ٦٦ تن از اعضای خانوادە ما را با اتومبیلهای خودمان بە سوریە بردند. ٩ نفر ماندیم کە من و و دخترم و شوهرش همراه با سە فرزند توانخواه و عموی پیرم همراه با دو همسرش بودیم و پس از ٤٥ روز خود را بە کوهستان شنگال رساندنیم.

اکنون سرنوشت ٥ برادر اشواق نامعلوم است و یکی از خواهرانش هم اسیر داعشی ها می‌باشد. خانوادە دو عمویش با ١٤ دختر و پسر و سرنوشتشان نامعلوم است. دو برادر اشواق با همسران و فرزندانشان کە در تلعفر خود را مخفی کردە بودند، توانستند خود را بە مناطق تحت تسلط نیروهای پیشمرگە برسانند.

داستان اشواق اشواق متولد ١٩٩٩ می‌باشد و وقتی بە اسارت داعشی ها در آمد تنها ١٥ سال سن داشت . وی می‌گوید “شبی کە اسیر شدیم ما را بە شهر شدادیە سوریە بردە و در خانەای سە طبقە زندانی کردند کە طبقە اول مختص مردان بود، طبقە دوم مختص زنان. و کودکان و طبقە سوم نیز قصابخانە داعش بود و اسرا را آنجا سر می‌بریدند.در همان شب اول تمامی طلاها، پول، موبایل، پاسپورت و .. را از ما گرفتند و دیگر ارتباطمان باهم قطع شد.

اشواق در ادامە می گوید کە شب دوم همە ما را در حیاط خانە جمع کردە و گفتند کە آیا مسلمان می‌شوید؟ عمویم قبول کرد، اما گفت بە شرطی کە دختران و زنانمان را اذیت نکنید و کاری بە کار آنها نداشتە باشید و همان شب شیرینی آوردە و مراسمی را بە مناسبت گرویدن ما بە اسلام برگزار کردند!اشوقا در ادامە می‌گوید “ پس از ٩ روز ما را کە نزدیک. بە ١٨٠ نفر بودیم جدا کردە و با سە اتوبوس کە یکی مختص دختران جوان، یکی زنان پیر و کودکانشان و یکی هم مردان مارا بە سوی شنگال و موصل بردە و اتوبوس مردان در ابتدای شنگال از ما جدا شد و اتوبوس زنان جوان نیز بە یکی از هتلهای موصل بردە شد در هر اتاق نزدیک بە ٣٠ دختر را جای دادند.یکی از عناصر داعش با هویت “ابو محمد” با یک چوپ طی وارد شدە و من و ١٧ دختر دیگر را جدا و بە اتاق بزرگی بردند. یکی دیگر آمد کە در مقابل پول چهار خواهر من و دختر عمویم را خرید و گریەهای ما اثری نداشت و آنها را با خود برد و فروش دختران ایزدی در اتاقهای دیگر نیز صورت می‌گرفت.اشواق در ادامە می گوید کە “ من و یکی از خواهرانم همراه با ١٠ دختر دیگر در این اتاق ماندیم و سپس ما را کە ١٠٠ نفری بودیم با یک اتوبوس بە بعاج بردە و در ساختمان یکی از داعشیها بە نام “ابو هلال” ما را پیادە کردە و وی لباس نو برای ما آورد و گفت بروید حمام کنید. یکی از دختران ایزدی با هویت “جیلان” کە دانشجوی رشتە پزشکی بود، آنجا از خواهرش خداحافظی کرد و گفت من اجازە نمی‌دهم هیچ کس بە من نزدیک شود و پس از کمی شاه رگ دستش را زدە و خودکشی کرد.

درحالی کە ما همگی گریە میکردیم دو عنصر مسلح داعش امدە و جنازە وی را داخل پتویی انداختە و از پنجرە بە بیرون پرت کردند!

وی در ادامە می گوید آنجا ٢٠ نفر دیگر از ما را فروختند و ٨٠ نفر دیگر را کە من هم یکی از آنها بودم، بە مدرسەای بردە و آنجا نیز تعدادی از ما را فروختند و تنها من و ٤ دختر دیگر ماندە بودیم. چهار عنصر داعشی بە نامهای ( ابوبکر همام شرعی کە اسمش محمد رشید بغددی بود، ابو هلال و ابو انس موسلاوی بە همراه ابو عاسم بعاجی ما را خریدە و بە روستای رمبوس بردند. ابو همام مرا خرید و بە مدت ١٠ ماه مرا مورد تجاوز و شکنجە قرار داد. وی می‌گوید آنها بە ما گفتند کە اگر قرآن را حفظ کنید شما را آزاد می‌کنیم، هرچند ما کل قرآن را حافظ شدیم آما آنها بە ما دروغ گفتند و ما را آزاد نکردند و حتی برای آنها کار آشپزی هم می‌کردیم. اشواق در ادامە گفت: “پس از چند ماه ابو هلال کشتە شد و ٤ دختری کە نزد او بودند بە ابو انس تعلق گرفتند. من بسیار تلاش کردم تا اطمینان ابو همام را بە دست آورم. چندین مرتبە موبایل و و پول را عمدا جا می‌گذاشت و مرا نظارت می کرد، اما من طوری رفتار نکردم کە شک کند من می‌خواهم فرار کنم. پس از دە ماه دزدکی بە برادرم تلفن کردم و گفتم میخواهم فرار کنم. او گفت کە قرص خواب پیدا کنم و در غذای داعشیها بیندازم تا خوابشان ببرد.پس از آن ما پنج تن شروع بە خواراندن دست خود کردیم بە شیوەای کە دستهای همە ما خونی شدە بود و بە ابو همام گفتیم کە لازم است تا ما را بە بیمارستان ببرید، در غیر این صورت این بیماری بە شما نیز سرایت خواهد کرد. ما در بیمارستان دو بستە قرص خواب گرفتیم و ابو همام مارا بە خانە برد گفت امشب مهمان داریم و باید برای ١٥ نفر غذا آمادە کنی. ما فورا شروع بە سرخ کردن سیب زمینی، گوجە و بادمجان نمودیم و قرصها را داخل خوراک آنها انداختم و سپس ١٧ عنصر داعشی در دو اتاق خوابیدند و تنها ابو همام هیچی نخوردە بود و ما می‌ترسیدم. اما پس از کمی او نیز گفت سرم درد میکند قرصی بە من بدهید و منم گفتم نمیشود قبل از غذا خوردن قرص خورد و او گفت پس یە نیمرو درست کنید و بدین تریب اورا نیز خواباندیم و همان شب فرار کردیم و پس از ١٤ ساعت از ترس بە کوهستان شنگال و مناطق تحت کنترل نیروهای پیشمرگە کوردستان رسیدیم.

در آلمان : اشواق پس از فرار و رسیدن بە بخشی از اعضای خانوادەاش بە آلمان می‌رود و در یکی از کمپهای شهر اشتوتگارت مستقر می‌شود. وی پس از اتمام کورس زبان آلمانی بە مدرسە رفتە و هر از گاهی هم نزد پزشک روانی بردە می‌شود.اشواق در ادامە می‌گوید: “در یکی از روزهای سال ٢٠١٦، در حالی کە از مدرسە بە سوی منزل برمی‌گشتم، احساس کردم کە مردی مرا تحت کنترل گرفتە و تعقیبم می‌کند و تا نزدیک منزلمان آمد و برگشت، بسیار ترسیدم و ماجرا را برای مادرم تعریف کردم و مرا مطمئن ساخت کە اینجا آلمان است و نترس و من هم بە زندگی عادی خودم ادامە دادم.

سر انجام در تاریخ ٢١ فوریە ٢٠١٨ در حالی کە منزل برمیگشتم، در مقابل یک سوپرمارکت همان شخص مقابلم پیدا شد و وقتی نگاهش کردم دهانم خشک شد، او همان ابو همام داعشی بود کە ١٠ ماه مرا در موصل مورد تجاوز و شکنجە قرار دادە بود. ابتدا از من پرسید کە تو اشواق هستید اینطور نیست؟ من هم با زبان آلمانی جواب دادە نە تو اشتباه می‌کنید .اینبار بە زبان عربی گفت چرا تو اشواق هستید من ابو همام هستم تو مدت زیادی نزد من بودی، اکنون هم میدانم کە کجایی و با کی زندگی می‌کنید و مشغول چە کاری هستید.امان از آن روز شوم، نمی دانستم چکار کنم تنها توانستم وارد سوپرمارکت شوم تا او دور شود و سپس با سرعت خود را بە منزل برادرم رساندە و داستان را برایش تعریف کردم. برادرم گفت باید مسئول کمپ و پلیس را مطلع کنیم. صبح بعد نزد مسئول کمپ (خانم سابینی) رفتە و او هم دلسوزانە پلیس را مطلع ساخت و آنها نیز آمدند و تحقیقات خود را شروع کردند و سپس از دوربین مدار بستە مارکتی کە جلوی مرا گرفتە بود او را شناسایی کردند.

اما آنها گفتند کە او هم مثل تو در این کشور پناهندە است و ما نمی‌توانیم کە هیچ کاری بکنیم. اما شمارە تلفنی را بە من دادند کە در صورتی اگر دوبارە پیدا شد آنها را مطع کنم و پس از این جواب ناامید کنندە آنها تصمیم گرفتم کە برای همیشە بە کوردستان برگردم و دیگر هیچ وقت بە این کشور نروم.

چند سوال از آلمانی‌ها

داستان اشواق سرانجام دردناکی داشت، اما این اتفاق سوالات زیادی را بە دنبال خواهد داشت، من از روزنامەنگارانی هستم کە از نزدیک همکاریهای نظامی آلمان را برای نیروهای پیشمرگە کوردستان شاهد بودە و هیچ وقت این موضع جوانمردانە آنها را فراموش نخواهم کرد. میدانم کە آلمانیها بهترین خدمت را بە آوارەها کردەاند و طی چهار سالە گذشتە دوستانە بودن روابط خود را با کوردستان ثابت کردە است.

محض اطلاع من یکی از طرفداران سرسخت تیم فوتبال آلمان هستم، اما نمی‌شود پس از خواندن داستان اشواق از از آلمانیها نپرسم آیا قوانین حقوق بشری در کشور شما اآقدر سخت هستند کە نتوانید یک عنصر مسلح داعش را دستگیر کنید؟

آیا انتظار ندارید کە دیگر ابو همام ها روزی در کشور شما هم چنین جنایتهایی انجام بدهند؟

دختران کورد ایزدی چکار کنند وقتی در موصل و سوریە و آلمان و قلب اروپا نیز عناصر داعش یخە آنها را می‌گیرند؟

کاش کنسولگری آلمان در هولیر این داستان را پیگیری می‌کرد و جواب سوالات مرا می‌داد.

اعلامیه جهانی حقوق بشر 

اکبر قبادی چقاکبودی

یکی از عمده ترین مباحثی که در اعلامیه جهانی حقوق بشر مطرح است، نوع دریافتِ محتوا از این سند بین المللی است . لازمه اعلامیه جهانی حقوق بشر اجرای بودن آن است. چه نیک است که این اعلامیه در اولین مسیر خود در سرزمین هر حکومتی تحقق یابد و پس از آن به جهان پیرامون تسریع یابد. اعلامیه جهانی حقوق بشر به فرد مربوط می شود . آری فرد نسبت به جامعه یکی از موضوعاتی است که در آن حقوق بشر متذکر می شود. این سند بین المللی ضمن تاکید بر اجتماع که موجب رشد مناسب افراد را محیا می گرداند، به افراد و فرد در جامعه بسیار تمرکز کرده است. لیکن یکی از تعابیری که میتوان بر حقوق بشر نام گذارد،موضوع شخضیت یافتن ” فرد ” است. فرد در جامعه بشری فردی با ارزش و منجصر به موضوع است. از جمله معیارهای باورپذیری تحقق این ارمان در سحط گسترده آن را می توان به موضوعیت همین بحث اعلام نمود. بله بر سر همین امر که حقوق فرد در الویت قرار داده شود و یا وظایف فردی مدلول واقع شود.روشن است که نظام بین الملل در این پرسه پاسخگو است و تنها متکی به کشورها نمی شود،زیرا در عینیت بخشیدن به آن نه تنها جز بلکه کل نیز معیار اصلی جهتِ اجرای کامل آن قرار دارد.بدین خاطر است که در اجلاس جهانی حقوق بشر در ” وین” مطالب لازم و در برگیرنده وظایف بین الملل در ژوئن ۱۹۹۳ مورد تایید وقاع گردید. تمامی حقوق بشر ،جهانی،غیر قابل تفکیک ،وابسته به هم ،و مرتبط به هم هستند،جامعه بین الملل می باید،در سرتاسر جهان ، با حقوق بشر با شیوه ای منصفانه و برابر ،و بر یک پایه ،و با یک حد از تاکید برخورد کند. در عین اینکه اهیمت خصوصیات ملی و محلی و زمینه های متقاوت تاریخی، فرهنگی ، و مذهبی را باید در نظر داشت،این وظیفه کشورهاست که صرف نظر از نظام های سیاسی ،اقتصادی و فرهنگی خود،موجبان پیشرفت و صیانت از تمامی حقوق بشر و ازادی های اسیاسی را فراهم کنند. در حقیقت حقوق بشر به آن میزان مورد قبول کشورها است که حتی در برخی موارد لازم به دخالت کشورها جهت حفظ و صیانت از موضوع عمومی و بسیار مورد احترام حقوق بشریافت می شود.دلیل بر این مورد را می توان در نحوه برخورد هر کشور با شهروندان خود دانست که ،رفتاری عمومی محسوب می شود و انتقاد از خارج حکومتها، آن هم از سوی حکومتهای دیگریا سازمانهای غیر دولتی کشورها دیگر،مداخله در امور داخلی آن کشور محسوب نمی شود. اجلاس جهانی حقوق بشر تایید می کند که پیش بردن و صیانت از تمامی حقوق بشر ،موضوعی است که جامعه بین الملل مجاز به اظهار نظر در ان است . بازگردیم به مبحث اول در سطوح بالاتر،حقوق بشر را می توان در نبود تبعیض و همچنین بودن آزادی و امین فرد دانست. بدون رفتارهای غیرحقوق بشری ،چون اخراج، تبعید فزندان ،بازداشت بدون مبنا، و.. که در این صورت میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی حقوق بشری نقض می شود و دیگر بهره ای جامعه از حقوق سیاسی و مدنی نخواهند برد. عدم احترام و بی حرمتی به حرمت ،حق ازادی یکی از معظلاتی است که میتواند گریبان گیر فعالین و افرادی شود که جویای به اثبات رساندن و تحقق حقوق بشر هستند. کماکمان می بینیم که در نبود جامعه دمکراتیک،حتی در مقابل درخواست اکثریت و دفاع از آزادی و حقوق بشر ،سرکوب ها به صورت ناثواب مشاهده می کنیم.در این امر گذشته صیانت از اتهام های غیر منصفانه که از جمله موارد نقض حقوق بشر است نیز برخورد می شود. در نبود این حق حیات ،بدرفتاری فشکنجه روحی و جسمی، وجود محاکمه ها مغرضانه و یافت می شود. حقوق بشر را می توان از دو قوه مقننه و قوه قضائیه جستجو کرد. اگر این دو قوه سیاستگذاری و قوه قهریه در امور خود به صحیح و حق باشند،تحقق حقوق بشری امری تسهیل یافته قلمداد می شود. وجود قوه قضائیه مستقل  اجرای عدالت های حقیقی ،عدم دستکاری در اعمال صورت گرفته و حق دفاع از خود و همانطور که مشاهده می کنیم در نبود این قوه مستقل حتی آزادی اندیشه و عقیده نیز است در همان بطن خود زیر سوال می رود و به پیشتازی مبازه با حقوق حقه افراد کشیده می شود. جامعه دمکراتیک این هدیه ای که حکومتهای غیر ماهیت حقوق بشری به آن ناثواب می خوانند،را خود می بیند و خواهان مستقر گردیدن جامعه ای باز و وجود گزینه های آزادی بیان و عقیده و اندیشه است. این ازادی البته تا انجا می بیند که دخیل و متجاوزگر دیگر عقاید نشود. این در حالی است که مخالفین حقوق بشر تنها در یک ” ثنا ” آن هم مونیسم گرایی بر تفکر خود پیش می روند. تک بعدی و تنگ نظری اط معظلاتی است که میتواند خطر بزرگ حقوق بشر خوانده شود.آن زمان که تنها یک تفکر و ایدئولوژی را حق می پندارند و دگر عقاید را بخصوص اقلیت ها را محکوم به فنا  میخواندو نبود صیانت گری به نام حکومتها از این پرسه مهم موجب می گردد که نقض آشکار صورت گیرد و همانا که در اجلاس ” وین” تیز عمومی محسوب شدن این نقض آشکارا سخن گفته شده است. البته نکته ای اساسی در این بحث نیز یادآوری می شوم که سرکوب و یا تعلیق احزابی که هیچگاه قابل توجیه نیستند را نمیتوان در این دایره قرار داد ،ان دسته از سازمانهای که با تجاوزگری به حقوق دیگر افراد جامعه به نوعی در خودخواهی و تعصب به رسدین به قدرت به سر می برند و ضمن مونیسم گرایی و تنگ نظری خود افرادی هستند که مخالف دیدگاه دیگران به صورت رادیکال نیز هستند. در اینجا حقوق انسانی  این افراد و حقوق مدنی و سیاسی تفکیک می شود. در حق ادعای این بحث باید گفت  که، جامعه به ثبات بیش از انچه لازم است متوسل می شود و اگر معیارهای مجاز حقوق سیاسی ومددنی رد شودفنباید انتظاری از حقوق بشری دید که خودشان نقض ،آن شده باشند. اسسا وجود رفتارهای خشونت آمیز و تروریستی ،خودعاملی بر فبرهم زدن حقوق بشری نامیده می شود. معیارهای بین المللی حقوق بشر برای گروه های اقلیت ،فارغ از مسائل فکری و ایدئولوژیک ،تضمین گر مقررات خاص خود نیز است. کشورها ملزم به قبول و پذیرش اقلیت ها هستند و همچنین این افراد نباید به عوان شهروندان درجه دومحسوب شوند ؛زیرا فرد در جامعه فارغ از پیرامون دارای ارزش و کرامت انسانی است و به دلیل تفکرات ( این با توجه به رفتار دمکراتیک خود انهاست و نه افرادی که عضو گروههای تروریستی هستند) این اقلیت از جمله حق مشارکت در امور کشور به طور برابر با دیگران و نیز مشارکت در تصمیم گیری جامعه اقلیت خود هستند. در آخرین جمله از مبحث حقوق بشر لازم به تذکر میدانم که حقوق بشر فارغ از محتوای سرزمینی امری عمومی است و در دفاع از حقوق افراد وارد عمل می توان شد. البته اسناد میثاق بین المللی و مقاوله نامه اختیاری اجازه بر ان می دهد که حکومتها نقش عمده ای را برقرار نمایند با این حال حقوق بشر زاده تفکر هر انسان آزاده است.

 

بازنشستگی و سالمندی در ایران

مصطفی حاجی قادر مرحومی

بازنشستگی به معنی کناره‌گیری از ادامه  شغل در اثر بالا بودن سن و گاه در پی بیماری  ازکارافتادگی است. شخص بازنشسته تا زمانی که زنده است شخصاً از حقوق بازنشستگی استفاده می‌کند و پس از مرگش بازماندگانش واجد شرایط دریافت این مستمری هستند.پایان دوره خدمت برحسب سختی و زیان‌آور بودن کار سال‌ها فرق می‌کند. همچنین پایان دوره خدمت درکشورهای مختلف متفاوت است.

مترادف بازنشسته: بازنشست، متقاعد، وظیفه بگیر، وظیفه خور متضاد بازنشسته: شاغل، موظف

معنی بازنشسته در لغت نامه دهخدا

کسی که بر اثر مدتی کار مداوم در سنین پیری از خدمت دولت معاف میشود ولی حقوقی دریافت میکند. معنی بازنشسته در فرهنگ معین

بازنشسته کسی که در پیری یا پس از مدتی طولانی یابه علل دیگراز کار برکنار شود واز حقوق بازنشستگی استفاده کند.

معنی بازنشسته در فرهنگ فارسی عمید

بازنشسته کارمند اداره که سال های خدمت خود را مطابق قانون به پایان رسانیده و به واسطۀ خستگی یا پیری از کار برکنارشده و حقوق بازنشستگی می گیرد.

سالمند کیست و سالمندی چیست , و ترکیب جمعیتی ایران چگونه است

سالخوردگی جمعیت عبارتست از مرحله ای که طی آن افراد سالمند نسبت بیشتری از کل جمعیت را به خود اختصاص می دهد با کاهش میزان باروری کلی از یک سو و کاهش میزان مرگ وافزایش امید به زندگی از سوی دیگر , ساختار سنی جمعیت از گروههای سنی جوان تر به پیرتر تغییر می یابد

سالمند کیست؟

سالمندی (عبور از مرز ۶۰ سالگی)

سازمان بهداشت جهاني افراد را بر اساس گروههاي زير طبقه بندي كرده است :

·         افراد داراي سنين بين 60 تا 75 سال : سالمند

·         افراد داراي سنين بين 76 تا 90 سال : پير

·         افراد داراي سنين بالاي 90: خيلي پير

سالخوردگی جمعیت :

سالخوردگی جمعیت عبارتست از مرحله ای که طی آن افراد سالمند نسبت بیشتری از کل جمعیت را به خود اختصاص می دهد . با کاهش میزان باروری کلی از یک سو و کاهش میزان مرگ وافزایش امید به زندگی از سوی دیگر ، ساختار سنی جمعیت از گروههای سنی جوان تر به پیرتر تغییر می یابد.

سازمان بازنشستگی کشوری از سازمان‌های دولتی جمهوری اسلامی ایران است که به خدمات‌رسانی به بازنشستگان دولتی می‌پردازد. این سازمان زیر نظر وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی اداره می‌گردد. اداره امور بازنشستگی و از کار افتادگی، اجرای قوانین و مقررات مربوط به بازنشستگی، اجرای مصوبات شورای سازمان بازنشستگی کشوری نمونه‌هایی از مسئولیت‌های این سازمان است. سازمان بازنشستگی در ۳۰ استان کشور و ۶ دفتر در سطح شهر تهران و کرج دارای نمایندگی فعال بوده بطوری‌که کلیه امور مربوط به بازنشستگان و موظفین در همان استان انجام می‌گیرد.

مسئولیت‌ها و وظائف :

·         اداره امور بازنشستگی و از کار افتادگی و وظیفه وراث مستخدمین مشترک صندوق بازنشستگی کشوری و کارکنان شرکت‌های دولتی و شهرداریهای کشور

·         اجرای قوانین و مقررات مربوط به بازنشستگی و وظیفه و تهیه آئین‌نامه‌های اجرائی سازمان

·         اجرای مصوبات شورای سازمان بازنشستگی کشوری

·         تهیه و اجرای طرحهای بهره‌برداری از وجوه صندوق بازنشستگی کشوری و کوشش در جهت خودکفائی آن

·         تهیه و تنظیم بودجه جاری سازمان بازنشستگی کشوری و بودجه عملیاتی و برنامه عملکرد صندوق بازنشستگی کشوری

·         انجام کلیه اقدام‌های لازم به منظور حفظ حقوق بازنشستگان و وظیفه بگیران و متناسب ساختن دریافتی آنان با افزایش هزینه‌های زندگی

·         حفظ حقوق صندوق بازنشستگی کشوری و انجام کلیه امور حقوقی و دعاوی مربوط به صندوق

·         ارائه گزارش عملکرد و ترازنامه سالانه هر یک از صندوقها و تراز تلفیقی سازمان بازنشستگی کشوری به شورای صندوق

صندوق بازنشستگی، به انگلیسی: Pension Fundبه صندوقی گویند که توسط کارفرما برای حفظ و مدیریت سرمایه کارمندان شرکت تاسیس شده و وجوه سرمایه‌گذاری شده در این صندوق، توسط کارفرما و کارمندان جمع‌آوری شده است.هدف اصلی تاسیس این صندوق‌ها، افزایش دارایی آن و سودآوری با درآمد ثابت، برای آن دسته از کارکنانی است، که به سن بازنشستگی رسیده‌اند. صندوق‌های بازنشستگی معمولاً توسط موسسات مالی ثانویه در خارج از خود نهاد، مدیریت می‌شوند. وجوه این صندوق نیز بسیار بالا بوده و در بسیاری از کشورها، سرمایه‌گذاری‌های بلوکی انجام می‌دهند.

بنابر گزارش اکونومیست، بر پایه تحقیقات انجام شده توسط مورگان استنلی، در سال ۲۰۰۸ مجموع دارایی صندوق‌های بازنشستگی در سراسر جهان، در حدود ۲۰ تریلیون دلار برآورد می‌شود، که بزرگتر از تمامی نهادهای سرمایه‌گذاری مانندصندوق‌های سرمایه‌گذاری مشترک، شرکت‌های بیمه، صندوق‌های سرمایه‌ گذاری،  سهام اختصاصی یا صندوق‌های ذخیره ارزی می‌باشد.

هشدار درباره پیامد ورشکستگی صندوق ‌های بازنشستگی ایران

به گفته نماینده اهواز در مجلس با کاهش نسبت شاغلان به بازنشستگان، اغلب صندوق‌های بازنشستگی در آستانه ورشکستگی قرار دارند. شماری از بازنشستگان بارها برای اعتراض به وضع بد معیشتی خود جلو مجلس تجمع کرده‌اند.عضو کمیسیون بهداشت و نماینده اهواز در مجلس شورای اسلامی یکی از مهم‌ترین چالش‌های پیش روی ایران را وضعیت نابسامان صندوق‌های بازنشستگی عنوان کرده و می‌گوید به همین دلیل دولت مجبور است سالی بیش از یک صد هزار میلیارد تومان صرف پرداخت حقوق بازنشستگان کند.به گزارش خبرگزاری ایسنا، همایون یوسفی روز جمعه، ۱۶ شهریور در مراسم تجلیل از بازنشستگان در اهواز گفت: «توجه به بازنشستگان در هر کشور نشانه توسعهیافتگی، رعایت وجدان و اخلاقیات در جامعه است.»

در ایران حدود ۱۸ صندوق بازنشستگی وجود دارد که اغلب آنها وضعیت مالی نامناسبی دارند و به همین دلیل قادر به انجام مهم‌ترین وظیفه خود، یعنی پرداخت حقوق و مستمری بازنشستگان، نیستند و به اجبار وابسته به کمک‌های دولت و استفاده از بودجه عمومی هستند. علاوه بر سوءمدیریت و فساد که نقش مهمی در خرابی وضعیت صندوق‌های بازنشستگی دارد، بیکاری فراگیر و عدم تعادل در نسبت شاغلان به بازنشستگان از علت‌های اصلی این وضعیت نابسامان محسوب می‌شوند.

علی دهقان‌کیا، نایب رئیس کانون بازنشستگان شهرستان تهران سال گذشته در جمع خبرنگاران گفته بود که چهار دهه پیش به ازای هر بازنشسته بیش از ۲۵ نفر کار می‌کردند و این نسبت به اندکی کمتر از ۴ .۶ شاغل به یک بازنشسته رسیده است.

نماینده اهواز در مجلس نسبت کنونی شاغلان به بازنشستگان را ۵.۵ به یک اعلام کرده و می‌افزاید با این روند اغلب صندوق‌های بازنشستگی در مسیر ورشکستگی قرار دارند. او خاطر نشان کرد که با توجه به وضعیت کنونی در آینده‌ای نه چندان دور با موج جدید بازنشستگان روبرو خواهیم بود که وضعیت را به مراتب بدتر می‌کند.

۱۸ صندوق از بیست صندوق بازنشستگی کشور ورشکسته هستند

عضو کمیسیون اجتماعی مجلس با بیان این که ۱۸ صندوق از بیست صندوق بازنشستگی کشور ورشکسته هستند، گفت: برخی از صندوق‌ها به ازای ۲ نفر پرداختی به یک نفر مستمری می‌دهند. رسول خضری گفت: ما امروز سه برابر چالش در کشور داریم که یکی از آن‌ها مساله صندوق‌های بازنشستگی است.

نماینده مردم پیرانشهر و سردشت در مجلس شورای اسلامی ابراز داشت: بنده به عنوان رئیس کارگروه و طراح طرحی که به دنبال ارتقای کیفیت و کارآمد سازی صندوق بازنشستگی است، عرض می‌کنم که امروز در کشور بیست صندوق بازنشستگی داریم که تعداد ۱۸ صندوق آن ورشکسته هستند.

وی ادامه داد: صندوق بازنشستگی کشوری از دولت کمک می‌گیرد و صندوق تامین اجتماعی نیز به ازای هر ۵/۶ دهم نفر که پول واریز می‌کنند یک نفر مستمری بگیر دارند در حالی که استاندارد این حوزه این است که از ۶/۵ نفر که پول واریز می‌کنند یک نفر باید مستمری بگیرد؛ اگر از این نسبت کاهش پیدا کند صندوق دچار مشکل می‌شود. ما در بعضی از صندوق‌های بازنشستگی به ازای هر ۲ نفر به یک نفر مستمری می‌دهیم.

این نماینده مجلس دهم اظهار کرد: طرحی که ما در این خصوص به مجلس ارائه داده ایم ۸ ماده دارد که یکی از محور‌های اصلی آن این است که صندوق‌های بازنشستگی به جای بنگاه داری و کارخانه داری مدیریت مالی داشته باشند؛ یعنی پول هایشان را در بورس و مراکز سود ده سرمایه گذاری کنند.

وی افزود: الان کل مجموعه شستا که متعلق به تامین اجتماعی است چهار درصد بیشتر سود ندارد، در حالی که همان سرمایه را اگر در بانک‌ها سپرده گذاری می‌کردند، حداقل ۱۸ درصد سود داشت.

خضری با بیان اینکه در شرایط کنونی دچار سونامی ورشکستگی در صندوق‌های بازنشستگی هستیم، گفت: تنها صندوق تامین اجتماعی و تا حدودی صندوق بانک‌ها ورشکسته نیستند.

وی تصریح کرد: هیچ جای دنیا این همه صندوق بازنشستگی متنوع وجود ندارد، بلکه در تمام کشور‌ها یک یا نهایتاً ۲ صندوق بازنشستگی دارند. معلوم است که وقتی ما بیست صندوق داریم کنترلش مشکل می‌شود و امکان فساد بالا می‌رود.

نماینده مردم پیرانشهر در مجلس ابراز داشت: چرا باید بانک ها، شهرداری ها، آموزش و پرورش و ... هر کدام به صورت جدا برای خود صندوق داشته باشند؛ در واقع این خلاف قانون است. از طرفی هم بحث بیمه یک امر کاملاً تخصصی و یک صنعت است؛ نهادی که تخصصش مثلاً مدیریت شهری است تخصصی هم در این زمینه ندارد، وظیفه و حدود اختیاراتشان هم این نیست.

عضو کمیسیون اجتماعی مجلس در پایان گفت: موضوع صندوق بازنشستگی هم مثل مؤسسات مالی و اعتباری شده است. هر کسی می‌آید برای خودش یک صندوق تأسیس می‌کند و از مردم پول می‌گیرد و چهار روز دیگر ورشکست می‌شود.

افزایش تعداد سالمندان به نسبت شاغلان

همایون یوسفی گفت: «در کشورهای توسعه یافته سن بازنشستگی را بالا می‌برند تا از تجارب بازنشستگان استفاده کنند و به صندوق‌های بازنشستگی فشار وارد نشود اما در کشور ما به دلایل مختلف از جمله مسائل سیاسی سن بازنشستگی کاهش یافته است.»

دو عامل مهم دیگر در بحرانی شدن اوضاع صندوق‌های بازنشستگی، افزایش سن نسبی ایرانیان در کنار افزایش بیکاری و کاهش اشتغال است.

 

 

موسسین و هیئت تحریریه: 

احمد حاجی قادر مرحومی

سحر حاجی قادر مرحومی

حلیمه حسن سوری

مصطفی حاجی قادر مرحومی

مدیر مسئول:

                احمد حاجی قادر مرحومی

سردبیر:

سحر حاجی قادر مرحومی

ویرایش، چاپ و انتشار

حلیمه حسن سوری

مصطفی حاجی قادر مرحومی

ارتباط و تماس با ما:

مدیر مسئول و سردبیر

Email:

Sanahajighaderi@gmail.com

ahmadhajighadermarhomi@gmail.com

  

Tel.:

0۰۴۹17624430633

0049152185557551

آدرس پستی:

Alte Rathausstraße 40a

Twist 49767

Deutschland

 

ارزش هر شماره یک یورو

یادآوری:

- نشر هرگونه اثر، سخنرانی و اطلاعیه به معنی تائید نبوده و فقط بدلیل اعتقاد و ایمان راسخ به آزادی بیان و انتقال اندیشه می باشد.

- این نشریه با اعتقاد کامل به انتقال و گسترش افکار، استفاده و انتشار آثار چاپ شده در این نشریه را بدون هیچ محدودیتی  آزاد می داند. 

قدرت حق

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

بمب گذاری در مسیر جابجایی خامنه‌ای مزدور

  ۱ ۰ بمب گذاری در مسیر جابجایی خامنه ای ‫۰ کلیک    بالابلاگ اخبار رسیده از درون سپاه ولی امر که نیروی ویژه محافظ خامنه ای است حاکی از آن اس...